151 عبد شكور

جناب ابن بابويه قدس سره در من لايحضر از كشاف حقائق امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليهم السلام روايت كرده است كه حفص بن بخترى از آن حضرت نقل كرده است كه نوح نبى عليه السلام در هر صبح و مساء ده بار اين دعا را مى خواند، از اين رو عبد شكور ناميده شده است : اللهم انى اشهدك انه ما اصبح و اءمسى بى من نعمة و عافية فى دين اءو دنيا فمنضكوحدك لا شريك لك ، لك الحمد و لك الشكر بها على حتى ترضى و بعد الرضا (153)


152 معيار حق

(154) قرآن معيار حق و ميزان صدق و اصل در معارف است و ميزان هر چيزى به حسب آن مى باشد؛ پس وقتى كه روايتى را قرآن امضا نكند، اگر از كتب اربعه هم باشد، نمى شود آن را اخذ كرد. (155)


153 دشمن ترين دشمنان

سعدى در باب هفتم گلستان گويد: بزرگى را پرسيدم از معنى اين حديث كه اعدى عدوك نفسك التى بين جنبيك ؟؛ گفت به حكم آنكه هر آن دشمنى را كه بر وى احسان كنى دوست گردد. مگر نفس را كه هر چند مدارا بيشتر كنى مخالفت زياده كند. (156)


154 طهارت باطنى و ظاهرى

ظاهرت بايد طاهر باشد تا توانى ظاهر قرآن را مس كنى و باطنت بايد پاك باشد تا توانى باطنش را دريابى لايمسه الا المطهرون . (157)


155 پندى به خويشتن

حبيبم ! حسنا! خردمند پرهيزگار از مرگ هراس ندارد، مرگ او را زيان نرساند بلكه سود دهد، گويم كه نمرد زنده تر شد! حكيمان گفته اند كه : اگر نفس را مشغول ندارى ، او تو را به خود مشغول مى كند. مى گفتند: روح از پر خوردن جسم مى شود و جسم از كم خوردن روح مى گردد. (158)


156 اسماء الله چون دفينه هايند

حضرت امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام - فرموده است كه : بدانيد اسماء الله به منزله دفائن اند و عدد به منزله ذراع آن مساحت ، اگر ذراع كمتر فرا نهى به دفين نرسى و اگر زياده بگيرى نيز نرسى ؛ بلكه درگذرى . (159)


157 قرآن و شب قدر

در ليالى قدر قرآن به دل كن ، نه فقط قرآن به سر، كه اولى جوهر ذات تو گردد دومى خارج از گوهر تو است . (160)


158 سزاوار گريه كيست ؟

بايد به آنانى كه بر غم و اندوه باطنى خود و هر چيزى ديگر مى گريند، گفته شود كه شايسته است بيشتر بر كسى كه از نفس خود غافل است و در شهوات حقير و پست و فرومايه اى كه او را به بدبختى و گمراهى مى كشانند فرو رفته است ، گريه و زارى كنند. شهوات و اميالى كه طبع او را به طبع بهايم مايل مى گردانند و از او بخواهند كه به اين امر شريف اشتغال جويد و خالصانه به آن پرداخته ، تا توان دارد به تزكيه و پالايش خود اقدام نمايد. چه پاكى و طهر حقيقى ، پاكى نفس است ؛ نه پاكى ظاهرى و جسمانى . از اين رو شخص عالم و حكيم ميرزا، كه خداى خود را عبدى فرمانبردار بوده ، ولى بدنش به بوى بد آلوده است ؛ حتى در نظر جاهلان نيز، از نادانى كه ظاهر خود را به مشك و عنبر معطر نموده است ، بهتر است از فضيلت شخص ‍ متعبد كه از دنيا و لذات دنى آن احتراز مى جويد، اين است كه همه جاهلان و نابخردان ، و بزرگوارى اش اعتراف دارند و بدو احترام مى گذارند و شادمان مى گردند خطاى شان را بدانان ، تذكر دهد؛ جز آن كس كه خود را مسخره كرده باشد. پس اى انسان جاهل ! آيا نمى دانى كه اقامتت در اين عالم همچو لحظه اى ، سپرى خواهد شد،و آن گاه به عالم حقيقى خواهى رفت و در آن جا، جاودانه خواهى ماند؟!. (161)


159 هر توبه برابر و بازگشت است ؟

(162) علامه ، سيد محمد حسين طباطبايى (ره ) درباره توبه مى فرمايد: توبه در لغت به معناى بازگشت است ، و توبه از بنده ، برگشت اوست به سوى پروردگارش با پشيمانى و بازگشت از سرپيچى ، و از جانب خداوند نيز توفيق وى به توبه يا آمرزش گناه او، مكرر گفته شد كه هر توبه از بنده به سوى خدا، مساوى با دو برگشت خداوند به سوى بنده مى باشد - به حسب بيان قرآن - زيرا توبه يك عمل پسنديده اى است كه محتاج به نيروست و نيرو دهنده هم خداست . پس توفيق كار خير را اول خداوند عنايت مى كند تا بنده قادر به توبه مى شود و از گناه خود بر مى گردد، و سپس وقتى موفق به توبه شد، محتاج تطهير از آلودگى گناهان و آمرزش ‍ است ؛ آنجا كه نيز بار ديگر مشمول عنايت و رحمت و آمرزش خدا قرار مى گيرد. اين دو عنايت برگشت خدا، همان دو توبه اى هستند كه توبه بنده را در ميان گرفته اند. قرآن مى فرمايد: ثم تاب عليهم ليتوبوا و اين نيز توبه دومى است ، و در ميان اين دو، توبه بنده قرار مى گيرد. (163)


160 دل عاشق به پيغامى بسازد

تن به دنيا دار و دل به مولا، تا نام و مونست شود و پيغام او آرامشت دهد كه دل عاشق به پيغامى بسازد و حقيقت كشف اين است كه ميان دل و دلدار حجاب نبود. جهد كن كه در همه حال سرت با يار باشد نه در كوچه و بازار، به خصوص در هنگام نماز كه المصلى يناجى ربه و مناجات بين دو كس است ، بنگر تا با كه نجوى دارى و دو بودن چگونه است ؟ (164)


161 دعاى غريق

عبدالله سنان گفت : امام صادق عليه السلام فرمود: به زودى شبهه اى به شما مى رسد، پس بدون علمى ؛ يعنى پرچم و نشانه اى راهنمايى كند و بدون پيشوايى هدايت نمايد و مى مانيد، از آن شبهه رهايى نمى يابد مگر كسى كه دعاى غريق بخواند. گفتم : دعا غريق چگونه است ؟ فرمود: مى گويى : يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ! ثبت قلبى على دينك . من گفتم : يا مقلب القلوب و الاءبصار. امام فرمود: البته خداى عزوجل مقلب القلوب و الابصار است و لكن چنانكه مى گويم بگو: يا مقلب القلوب ! ثبت قلبى على دينك . (165)


162 مقيم حريم حرم باش !

دست توسل به دامن حجت حق ولى عصر امام زمان دراز كن و صميمانه بگو:

به روى ما زن از ساغر گلابى
كه خواب آلوده ايم اى بخت بيدار
سرور گراميم ! ماه مبارك رمضان ، ماه امساك و سحر خيزى و شب زنده دارى و قدر يافتن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پيش است ، از هم اكنون كه ماه شعبان و ميقات شهر الله است غسل توبه كن و به لباس وفا و ولا از دل و جان محرم شو و از صميم قلب لبيك لبيك گو و در خويشتن سفرى كن و گرد كعبه عشق طواف كن كه دستى از غيب برون آيد و كارى بكند. (166)

163 انگيزه عبادت

عبادت ، آن لذت روحانى است كه انسان در تعقلش ، بلكه فوق مقام تعقل در شهودش مى يابد. انسان كامل و آگاه چرا خودش را به لذايذ ناپايدار محدود و مقيد كند؟ او چرا به دنبال لذت اءبدى جاويدانى غير متناهى نبوده باشد؟ (167)


164 خراميدن در باغ هاى بهشت

پيامبر اكرم فرمود: در باغهاى بهشت بخراميد! پرسيدند: باغ هاى بهشت چيست ؟ فرمود: ذكر خدا در صبح و روز. پس به ياد و ذكر خدا باشيد. هر كس كه خواهد بداند، چه قدر منزلتى نزد خداى دارد، بنگرد كه قدر و منزلت خداى نزد او چقدر است ؟ چون خداوند بنده اش را همان اندازه قدر مى نهد، كه بنده او را. بدانيد كه بهترين و پاكيزه ترين و والاترين اعمال ترين نزد خداوند، و بهتر از هر چيزى كه خورشيد بر آن تابيده است ، ذكر و ياد خداوند سبحان است . خداى تعالى فرموده است : من همنشين كسى هستم كه به ذكر و ياد من باشد و چه منزلت و ارزشى بالاتر از همنشينى با خداى سبحان . (168)


165 خوى نيكو

الهى ! رويم را نيكو كردى ، خوبم را هم نيكو گردان ! (169)


166 سير در خويشتن

از انفس بايد در آفاق سير كرد، و از خودت بايد راه به آفاق بيايى و جز خودت راهى ندارى . (170)


167 تفاوت توبه عارف و زاهد

توافل ، كفاره عدم قبولى فرايض است كه انسان خوف عدم قبولى فرايضش دارد كه زاهدان از گناه توبه كنند، عارفان از عبادت استغفار و آنكه ترك نوافل مى كند بايد بسيار از خود راضى و بى باك باشد. (171)


168 محروم از نماز شب

امام صادق عليه السلام فرمود: چون مرد گناه كند، از نماز شب محروم گردد و عمل زشت ، از چاقويى كه در گوشت فرو رود، سريع تر در كسى كه مرتكب آن شده ، فرو مى رود. (172) (173)


169 سرمايه همه سعادت ها

سرمايه همه سعادت ها واهم واجبات معرفت نفس ؛ يعنى خود شناسى است ، و آنكه خود را نشناخت عاطل و باطل زيست و گوهر ذاتش را تباه كرد و براى هميشه بى بهره ماند. هيچ معرفت نفس به كار انسان نمى آيد. انسان كارى مهم تر از خود سازى ندارد و آن مبتنى بر خود شناسى است . سقراط خود شناسى و اخلاق را از همه مهم تر مى شمرد. گويند وقتى از كنار معبد دلف ، عبور مى كرد ديد بالاى آن نوشته است : خود را بشناس ! همين كلام را اساس فلسفه خود قرار داد. سقراط در مقابل دانشمندان طبيعى گفت : بيهوده در شناختن موجودات خشك و بى روح رنج مير! بلكه خود را بشناس كه شناختن نفس انسان بالاتر از شناختن اسرار طبيعت است . (174)


170 با قلبش خدا را ديد

محمد بن فضيل مى گويد: از ابوالحسن عليه السلام پرسيدم : آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خداى عزوجل را ديد؟ فرمود: آرى ! با قلبش او را ديد. مگر اين آيه را نشنيده اى . ما كذب الفؤ اد ما راى ؛ يعنى او را با چشم نديد، بلكه از قلب و فؤ اد ديد. (175)