271- قسى القلب

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جز به ذكر خدا، زياده مگوييد؛ چه سخن بسيار كه در آن ذكر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد و دورترين مردم از خداوند، شخص قسى القلب است .


272- قرائت قرآن با لحن عربى

بايد سعى شود كه قرآن كريم و ادعيه اعم از ماءثور و غير ماءثور صحيح قرائت شود فى الكافى عبدالله عليه السلام قال : اءعرب القرآن فاءنه عربى . امام صادق عليه السلام فرمود: قرآن را با لحن عربى ، بدون غلط قرائت كنيد؛ زيرا كه قرآن عربى است . (278)


273- داناترين مردم به توحيد

هشام بن سالم روايت شده است كه : نزد امام صادق عليه السلام رفتم ، به من فرمود: آيا مى توانى خدا را وصف كنى ؟ گفتم : آرى ! فرمود: وصف كن ! گفتم : او شنوا و بيناست . فرمود: اين صفتى است كه مخلوقات نيز در آن شريك اند. گفتم : چگونه او را وصف كنم ؟ فرمود: او نور بدون ظلمت و حيات بدون مرگ و علم بدونجهل و حق بدون باطل است . پس از نزد آن حضرت بيرون آمدم در حالى كه داناترينمردم به توحيد بودم .


274- ياد خدا درهمه حال

(279) امام صادق عليه السلام فرمود: تو را باكى نيست در حالى كه بول مى كنى به ياد خدا باشى ؛ زيرا ياد خدا در همه حال نيكوست . بنابراين هيچ گاه از ياد خداوند به ستوه ميا و از آن ملول مباش . (280)


275- نفتى و خداشناسى

شخصى بود كه در قديم ، ظروفى پر از نفت را با اسب و قاطر به دهات و روستاها مى برد، روزى شخصى از او پرسيد كه : تو خدايت را چگونه شناخته اى ؟ نفتى جواب داد: خوب گوش كن ، من هر گاه كه از مبداء راه مى افتم ، پس از پر كردن اين ظرف ها از نفت ، درب آن ها را با پارچه يا نايلونى محكم مى بندم و بعد هم با نخ ، محكم به دور آن مى پيچم ، با همه اين ها، هميشه از در اين ظروف ، نفت ها چكه چكه مى ريزد، ولى خداوند ما را طورى آفريده كه اگر در شديدترين حالات فشار قوى دافعه بدن قرار گيريم ، تا خودمان نخواهيم عمل دفع صورت نمى گيرد و غايط و بول بدون اراده نفس ، خارج نمى شود و در عين حال هيچ گاه به نخ و نايلون هم نيازى نيست ! من از اين راه به وجود و عظمت خدا پى برده ام ! (281)


276- كشيدن تير در حال نماز

واقعه امير المؤ منين عليه السلام و پيكان در جنگ احد را مرحوم ملا فتح الله كاشانى در تفسير منهج الصادقين در ضمن آيه الذين هم فى صلوتهم خاشعون در اول سوره مباركه مؤ منون قرآن كريم نقل كرده است كه : در اخبار صحيحه آمده كه در روز احد پيكان مخالفين در بدن مبارك امير المؤ منين عليه السلام نشست و از غايت وجع نتوانستند كه آن را بيرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت صلى الله عليه و آله و سلم عرض ‍ كردند، فرمود كه : وقتى كه وى در نماز باشد، پيكان را از بدن اطهر او بيرون آوردند و خون بسيار بر سجاده آن حضرت ريخته شد، و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود، پرسيد كه : اين خون چيست ؟ گفتند كه : در حينى كه پيكان از بدن شما بيرون آورديم اين خون از آن جراحت بيرون آمد، فرمود: به خدايى كه جان على در قبضه قدرت اوست كه در نيافتيم و واقف نشدم كه شما در چه وقت بدن مرا شكافتيد و پيكان را بيرون آورديد. (282)


277- پند قرآنى

خداوند سبحان مى فرمايد: فاقراءوا ما تيسر من القرآن ؛ با اين همه ، تا حدى كه ميسرتان است قرآن بخوانيد. (283)


278- خداوند همه جا است !

روزى على عليه السلام وارد بازار شد. مردى را ديد كه مى گويد: نه ! سوگند به كسى كه هفت حجاب دارد؛ حضرت پرسيد: منظورت كيست ؟ گفت : خدا! اى امير مؤ منان ! حضرت فرمود: اشتباه مى كنى ، مادر به عزايت بنشيند! ميان خدا و خلقش هيچ حجابى نيست و هر جا كه باشند خداوند با آن هاست . مرد پرسيد: اى امير مؤ منان ! كفاره آن چه كه گفتم چيست ؟ فرمود: اين كه بدانى هر جا باشى خدا با توست . مرد گفت : آيا به مساكين طعام دهم ؟ حضرت فرمود: نه ! چون به غير خدايت سوگندى خوردى ! (284)


279- آرزوى قرآن به دل كردن

الهى ! امشب ، كه شب قدر است ، همه قرآن به سر مى كنند، حسن را توفيق ده كه قرآن به دل كند! (285)


280- قرآن بخوان و بالا برو

حفص گفت : از امام هفتم شنيدم به مردى مى گفت : آيا بقاى در دنيا را دوست دارى ؟ آن مرد گفت : آرى . امام فرمود: براى چه ؟ گفت : براى قرائت قل هو الله احد. امام پس از ساعتى سكوت از آن مرد، فرمود: اى حفص ! هر كس از اولياء و شيعيان ما بميرد و قرآن را نيكو نداند، در قبرش قرآن را بدو تعليم مى نمايند تا خداوند درجه او را به علم بالا ببرد؛ چه اينكه درجات بهشت بر قدر آيات قرآن است . به او مى گويند: بخوان قرآن را و بالا برو. پس ‍ مى خواند و بالا مى رود. (286)


281- مذهب شيطان

خواجه نصيرالدين گويد: از من پرسيدند: مذهب شيطان چيست ؟ من مطابق قرآن گفتم : شيطان در اصول ، اشعرى و در فروع ، حنفى است . امام در اصول چنان كه گفته است رب بما اءغويتنى كه اشعريان نسبت اعمال به خدا دهند و شيطان غوايت را نسبت به خداوند داده است . اما در فروع ، چون ماءمور به سجده آدم شد، سرباز زد و بين خاك و آتش ‍ مقايسه كرد و گفت : اءنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين (287) و حنفيان كه تابع ابو حنيفه اند، در فروع دين ، قياس جايز دانند. (288)


282- تجديد وضو

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: خداوند متعال فرموده است : هر كس محدث شود و وضو نگيرد، بر من جفا كرده است ، و هر كس ‍ محدث شود و وضو گيرد، و دو ركعت نماز نخواند، او نيز بر من ظلم كرده است ، و كسى كه دو ركعت را بخواند وليكن دعا نكند، او هم جفا كرده است ، و آن كس كه محدث شود، سپس وضو گيرد و دو ركعت نماز به جاى آرد و دعا كند و در امر دين و دنيايش از من حاجت طلبد، اگر اجابتش نكنم ، من به او جفا كرده ام ، ولى من خدايى ستمكار نيستم . (289)


283- مثل كور چراغ به دست

شرط بسيار مهم تاءثير اذكار و ادعيه و اوراد و نظائرها طهارت انسان است كه صرف لقلقه لسان سودى نبخشد؛ بلكه مبادا موجب قساوت و بعد هم بشود؛ زيرا كه ذكر عارى از فكر است ، يعنى قلب بى حضور است ، و قلب بى حضور چراغ بى نور است و شخص بى نور از ادراك حقايق دور است . و مثل ذكر بى حضور مثل كورى است كه در دست او مشعل نور است . (290)


284- خود شناسى مقدمه اى بر خداشناسى

روايت شده است كه : يكى از زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ايشان پرسيد: چه زمانى انسان خدايش را مى شناسد؟ حضرت فرمود: وقتى كه خود را بشناسد. (291) (292)


285- بيعت با رسول الله (ص )

در اين آيه خداوند مى فرمايد: ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يدالله فوق اءيديهم كسانى كه با رسول خدا بيت كردند، همانا با خدا بيعت كردند و دست رسول خدا كه در هنگام بيعت شان بالاى دست آنان است ، دست خداست كه بالاى دست آنان است ، با اين كه دست رسول الله بالاى دست آنها بود.


286- قلعه مستحكم من

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداى تعالى فرموده است : كلمه لا اله الا الله قلعه مستحكم من است ، هر كس وارد آن شود از عذاب ايمن گردد.


287- اخلاص در همه موارد

در قرآن كريم آمده : قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين ؛ (293) بگو نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا آن پروردگار جهانيان است ، او را شريكى نيست ، به من چنين امر شده است و من از نخستين مسلمانانم .


288- تقرب به سوى سگ

مرحوم هيدجى ، محشى منظومه ملا هادى ، ديوانى دارد، او قضيه جالبى نقل مى كند، مى گويد: مقدسى بود در محله اى و يا روستايى ، شبى براى عبادت به مسجد رفت ، مسجد خالى بود، دو ركعت نماز كه به جا آورد، صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنيد، با خود گفت : پس من تنها در مسجد نيستم ، كس ديگرى هم گويى در مسجد هست ، سپس شيطان او را وسوسه كرد و شروع كرد با صداى بلندتر نماز خواندن ولا الضالين را با مد تمام كشيدن ! به خيال اين كه فردا آن ناآشنا، در ده و محله منتشر مى كند كه فلانى ، ديشب در مسجد، تا صبح مشغول راز و نياز بود و نماز نافله به جا مى آورد اين مقدس مآب بيچاره ، به همين خيال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح مشغول نماز و راز بود. صبح كه هوا روشن شد، وقتى كه خواست از مسجد خارج شود، ديد سگى نحيف و ضعيف از گوشه شبستان آمد و از در بيرون رفت . يك باره فهميد كه همه آن خش خش ها، از اين سگ بوده كه از سرماى شب ، به داخل مسجد پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گريه ها و اشك هاى جناب مقدس هم به جاى تقربا الى الله ، تقربا الى الكلب بوده است . (294)


289- حيا در حضور خدا

روايت است كه : روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نزد چوپان گوسفندانش رفت ، (حضرت مشاهده نمود كه ) چوپان ، لباسش را در آورده بود. چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديد، لباسش را بر تن نمود. حضرت صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: برو! ما نيازى به چوپانى تو نداريم ، چون ما خاندانى هستيم كه كسى را كه ادب خدا نگاه ندارد و در خلوت از او حيا ننمايد، به كار نمى گيريم . (295)


290- دعاى حضرت ابراهيم (ع )

رب اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريتى ربنا و تقبل دعاء # ربنا اغفرلى و لوالدى و للمؤ منين يوم يقوم الحساب ؛ (296) اى پروردگار من ! مرا و فرزندان مرا بر پاى دارندگان نماز گردان ، اى پروردگارما! دعاى مرا بپذير، اى پروردگار ما مرا و پدرم و مادرم و همه مؤ منان را در روز حساببيامرز.


291- در چه كار بوديد؟!

(297) خداوند سبحان مى فرمايد: ان الذين توفاهم الملائكة ظالمى اءنفسهم قالوا فيم كنتم ؛ آنان كه ملايكه ارواح شان را قبض مى كنند در حالى كه ستمكار به نفس خود بودند،، ملايكه بديشان گويند: در چه كار بوديد؟ (298)


292- واى بر نمازگزاران غافل !

خداوند عزوجل فرمايد: فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون ؛ (299) پس واى بر نمازگزارانى كه از نماز خود غافل اند.


293- نمازى كه سبب نزول بركت است !

يكى از فضيلت هاى نماز جماعت اين است كه هر انسانى يك صفت يا بيشتر از اوصاف خوبى و كمالات انسانى را دارد. به فرض اگر يك انسان كامل باشد تا چه اندازه واسطه نزول بركات خواهد بود، انسان هاى در صلوة جماعت كاءن يك انسان كامل و يا ظل و مثال او را تشكيل مى دهند كه آن نماز واسطه نزول بركات خواهد بود. (300)


294- بهترين عبادت ذكر لا اله الا الله

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نه من كلمه اى چون لا اله الا الله گفته ام و نه كسانى كه پيش از من بوده اند. و نيز فرمود: بهترين عبادت ، گفتن لا اله الا الله است .


295- همنشين خوب

حواريون عيساى پيامبر به او گفتند: ما با چه كسى همنشينى كنيم ؟ حضرت عيسى عليه السلام فرمود: كسى كه ديدار او شما را به ياد خدا بياندازد و وقتى به سخن مى آيد، حرف او موجب فزونى دانش شما بشود، چيزى به شما ياد بدهد... رفتار و كردار او شما را در آخر كار آخرت ترغيب و تحريص كند. (301)


296- غافل مباش !

شنيدم كه ابو جعفر عليه السلام فرمود: اى ابا نعمان ! مردم تو را فريب ندهند و از نفست غافل نكنند؛ هر چه به تو رسد همراه تو خواهد بود نه همراه آنان . روزت را به بيهودگى سپرى مكن ؛ چه همراه تو كسانى هستند كه عمل تو را ثبت مى نمايند. پس نيكوكارى كن كه هيچ چيز را به جستجو و طلب نمى بينم كه از عمل نيك ، كه گناه پيش را از ميان مى برد، بهتر باشد. (302)


297- گربه در حال نماز

گويند: عالمى گربه اى داشت ، در اثر تكرار عبادت و نماز، هر موقع كه او به نماز مى ايستاد، گريه هم ركوع و سجود مى كرد، بعد گفتند: كرامت اين عابد همين است . (303)


298- ستمكار به نفس خود

خداوند سبحان مى فرمايد: الذين تتوفاهم الملائكة ظالمى انفسهم فاءلقوا السلم ما كنا نعمل من سوء بلى ان الله عليم بما كنتم تعملون ؛ كسانى كه ملايكه ارواح شان را قبض مى كنند در حالى كه ستمكار به نفس ‍ خود بودند، پس سر تسليم پيش نهند گويند: ما بد نكرديم ! آرى ! بد كرده ايد. همانا خداوند به آن چه كرده ايد داناست . (304)


299- قرآن سفره الهى

رسول خدا (ص ) فرمود: ان هذا القرآن ماءدبة الله فتعلموا ماءدبته ما استطعتم ، و ان اصفر البيوت لبيت (لجوف - خ ل ) اصفر من كتاب الله (رسول خاتم صلى الله عليه و آله و سلم .) قرآن سفره رحمت رحيميه است كه فقط براى انسان گسترده شده است . طعام اين سفره ، غذاى انسان است كه به ارتزاق آن متخلق به اخلاق ربوبى مى گردد، و متصف به صفات ملكوتى مى شود و مدينه فاضله تحصيل مى كند. و هيچ كس از كنار اين سفره بى بهره بر نمى خيزد. (305)


300- كشته شدگان در راه خدا

خداوند سبحان مى فرمايد: و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله اءمواتا بل احياء عند ربهم يرزقون ؛ كسانى را كه در راه خدا كشته شدند مرده مپنداريد بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان به ايشان روزى مى دهند. (306)