321- از بركات نماز

يكى از بركات نماز، اين است كه انسان را از تعلقات دنيوى اعراض ‍ مى دهد و به ملكوت عالم مى كشاند كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ان المصلى يناجى ربه . (323)


322- با چه كسى همنشينى كنيم

حواريون عيساى پيامبر به او گفتند: ما با چه كسى همنشينى كنيم ؟ حضرت عيسى عليه السلام فرمود: كسى كه ديدار او شما را به ياد خدا بياندازد و وقتى به سخن مى آيد، حرف او موجب فزونى دانش ما بشود، چيزى به شما ياد بدهد... رفتار و كردار او شما را در كار آخرت ترغيب و تحريص كند. (324)


323- فرشته عمل انسان

ابو امامه ، از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: فرشته جانب چپ ، شش ساعت ، قلم از نوشتن عمل بنده خطا كار يا زشتكار باز نگاه دارد. پس چنانچه پشيمان شود و از خداى بخشش طلبد، آن را ننويسد، وگرنه يك گناه بر او نخواهد نوشت . در روايت ديگر است : فرشته جانب راست ، بر فرشته جانب چپ ، امير است . پس چون بنده اى عملى نيك انجام دهد، هست برابرش برايش ‍ بنويسد، و چون عملى زشت به انجام رساند و فرشته جانب چپ اراده كند كه آن را بنويسد، فرشته جانب راست او را گويد: باز ايست ، و او هفت ساعت باز ايستد. اگر از خداوند طلب بخشش كند، بر او چيزى ننويسد، و چنانچه چنين نكند تنها يك عامل زشت بر او نوشته شود. (325)


324- پاسخ دعا

در دعا بايد توجه داشت كه هيچگاه داعى با دست خالى بر نمى گردد. زبان روايات در اين امر بسيار شيرين است . اءتم فوائد و اءهم مصالح ، آن اصلاح جوهر نفس ناطقه و لسان استعداد است كه انسان آن را در دعا بر اثر تقرب به حق سبحانه تحصيل مى كند. خلاصه آنچه كه براى تحصيل آن به دعا نشسته اى ، بهتر از آنكه مى خواهى عايدت مى شود و اگر آن حاجت مخصوص تو برآورده نشد، غمگين مباش كه تبديل به احسن شده است . و قال ربكم ادعونى اءستجب لكم ؛ (326) پروردگارتان گفت : بخوانيد مرا تا شما را پاسخ گويم .


325- توصيف جنة الماوى

خداوند سبحان مى فرمايد: مثل الجنة التى وعد المتقون فيها اءنهار من ماء غير آسن و انهار من لبن يتغير طعمه و اءنهار من خمر لذة للشاربين و اءنهار من عسل مصفى و لهم فيها من كل الثمرات و مغفرة من ربهم ، الآية ؛(327) وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آب هايى تغيير ناپذير و نهرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى از عسل مصفى و در آنجا هر گونه ميوه كه بخواهند هست و نيز آمرزش ‍ پروردگارش .


326- درود ملايك

الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون ؛ كسانى كه ملايكه ارواح شان را قبض مى كنند در حالى كه پاكيزه بودند، ملايكه به آنان مى گويند: درود بر شما، داخل بهشت شويد به آن چه كه عمل كرده ايد. (328)


327- سفر هفتاد ساله به سوى جهنم

شيخ عارف محيى الدين عربى در باب شصتم فتوحات ، و صدر المتاءلهين در اسفار روايت نقل كرده اند كه : روزى رسول خدا (ص ) با يارانى در مسجد نشسته بودند كه آواز سهمگين فرو افتادن چيزى را شنيدند پس ترسيدند. رسول خدا (ص ) گفت : مى دانيد آواز چيست ؟ گفتند: خدا و رسولش دانايند. رسول خدا (ص ) گفت : سنگى از بالاى جهنم هفتاد سال است كه افتاده و اينك به قعر جهنم رسيده است و اين آواز هولناك از سقوط آن سنگ برخاست . پس هنوز رسول خدا (ص ) از كلام خود فارغ نشده بود كه از خانه منافقى صداى گريه اهل و عيالش بلند شد كه آن منافق در آن وقت بمرد و هفتاد سال عمر او بود و رسول الله گفت : الله اكبر! سپس شيخ گويد كه : علماى صحابه از اين گفتار رسول خدا (ص ) دريافتند كه اين حجر آن منافق است و وى از آن روزى كه آفريده شد به سوى جهنم مى رفت تا آن كه عمرش به هفتاد رسيد و چون بمرد در قعر جهنم قرار گرفت . خداوند فرمود: ان المنافقين فى الدرك الاءسفل من النار پس آن صدا را شنيدند تا عبرت بگيرند. (329)


328- علايم ايمان به خدا

روزى معاذ بن جبل خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت پرسيد: چگونه صبح كردى اى معاذ؟ گفت : در حالى كه به خدا ايمان دارم . فرمود: هر سخنى را، مصداقى و هر حقى را حقيقتى است ؛ مصداق سخن تو چيست ؟ گفت : اى پيامبر خدا! صبحى نيست ، جز آن كه گمان نمى برم ، شبش را نبينم و شبى نيست ، جز آن كه اميدى به صبح آن ندارم . گامى بر ندارم ، جز آن كه گمان مى برم كه فرصت برداشتن گام بعدى را نخواهم يافت . گويى تمام امت ها را مى بينم ، كه با نبى خود و نيز با بتانى كه بدل از خداى مى پرستيده اند، به حساب نشسته اند. گويى عقوبت و عذاب دوزخيان ، و ثواب و پاداش بهشتيان را مى نگرم . (چون سخنش بدين جا رسيد) رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: حال كه دانستى ، پس بدان ملزم باشد و از دستش مده ! (330)


329- هنوز نمازگزار نشده !

الهى ! آن كه در نماز، جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشد. ما را با نمازگزاران بدار!


330- قارى قرآن در قيامت

قرآن كريم ، صورت كتيبه انسان كامل است ؛ يعنى صورت حقيقت محمديه صلى الله عليه و آله در قرآن كريم آمده است : ان هذا القرآن يهدى للتى هى اءقوم و لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة . هر اندازه كه به قرآن نزديك شوى ، به انسان كامل نزديك شده اى . به حظ بهره ات از قرآن بنگر! حقايق آن ، درجات ذات و مدارج عروجند.


331- خروج از حجاب تن

معلم ثانى ، فارابى ، در فصوص چه نيكو گفته است : علاوه بر لباس كه بر تن دارى ، بدن نيز به نوبه خود، پرده است . پس بكوش تا اين حجاب را رفع نمايى ، تا لاحق شوى و در طلب آنچه در علاقه و مباشرت آن است نباشى . اگر معذب شوى واى بر تو! و اگر ايمن مانى خوشا به حالت ! كه در اين صورت تو در پوشش بدنت ، در اوج ملكوت هستى ، چيزهايى را مى بينى كه هيچ چشمى نديده ، و مى شنوى آنچه را كه هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ كس خطور نكرده است . پس حق ، عهدى با تو بسته است ، تا نزد او به تنهايى روى . (331)


332- متقيان رستگاران اند!

خداوند سبحان مى فرمايد: ان للمتقين مفازا # حدائق و اءعنابا # و كواعب اءترابا و كاءسا دهاقا # لايسمعون فيها لغوا و لا كذابا # جزاء من ربك عطاء حسابا ؛ پرهيزگاران را جايى است كه در امان از هر آسيب اند. بستان ها و تاكستان ها. و دخترانى همسال با پستان هاى برآمده . و جام هاى پر، نه سخن بيهوده شنونده و نه دروغ . و اين پاداشى است كافى از جانب پروردگارت . (332)


333- صاحب عالى ترين درجه بهشت

بر تو باد تلاوت قرآن و عمل به آن و انجام فرايض و شرايع و حلال و حرام و امر و نهى آن ! شب و روز، آن را تلاوت كن ! چه قرآن عهد و پيمان خداست با خلق . پس لازم است هر مسلمانى هر روز به پيمان خود بنگرد؛ اگر چه پنجاه آيه باشد. و بدان كه درجات بهشت بر تعداد آيات قرآن است . پس روز قيامت به قارى قرآن گفته مى شود: بخوان و مقام و درجه خود را افزون گردان ! در بهشت غير از پيامبران و صديقان ، بالاترين درجات ، از آن قارى قرآن است . (333)


334- حرمت حريم استاد

بنده حريم اساتيد را بسيار حفظ مى كردم ، سعى مى كردم در حضور استاد به ديوار تكيه ندهم . سعى مى كردم چهار زانو بنشينم ، حرف را مواظب بودم زياد تكرار نكنم ، چون و چرا نمى كردم كه مبادا سبب رنجش ‍ استاد بشود، مثلا من يك وقتى محضر همين آقاى قمشه اى (مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى ) نشسته بودم ، خم شدم و كف پاى ايشان را بوسيدم ، ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردى ؟ گفتم : من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم ، براى بنده خيلى مايه مباهات است ، خوب چرا اين كار را نكنم ؟... (334) (335)


335- نعمت بيدارى

برادرم ! نعمت بيدارى روزى هر بى سر و پا نمى شود و اين پيك كوى وفا با هر دلى آشنا نمى گردد، و هر مشامى اين نسيم صبا را بويا نمى شود و هر زبانى به ذكر آن گويا نمى گردد. بيدارى مى تلخ ‌وش است ، با هر كامى سازگار و گوارا نيست ، چه اءم الخبائث است ، هر كه آن را نوشيده ؛ بلكه اندكى از آن چشيده است ، از مشتهيات نفسانى حتى از حور و غلمان چشم پوشيده است و دست كشيده است . (336)


336- ملكت فقر در اثر دولت صبر

الهى ! شكرت كه دولت صبرم دادى تا به مملكت فقرم رساندى . (337)


337- توبه در لحظه آخر

از امام صادق عليه السلام از اين كلام خداى تعالى پرسش شد كه : كسى كه با اعمال زشت ، تمام عمر اشتغال ورزد تا آن گاه كه مشاهده مرگ كند، در آن هنگام پشيمان شود و گويد: اكنون توبه كردم ، توبه اش پذيرفته نيست . امام در پاسخ فرمود: (يعنى ) هنگامى كه امر آخرت را به چشم بيند. (338)


338- محفوظ بودن

حسبنا الله و نعم الوكيل براى محفوظ بودن از بدان و از بيم و بدى آنان .


339- قرائت درست

امام جواد عليه السلام فرمود: هيچ دو مردى به گرد يكديگر نيامدند، جز آنكه بهترين شان نزد خدا، كسى كه مؤ دب تر است . پرسيدند: اى فرزند رسول خدا! ما آن را نزد مردم دانيم كه چيست ، اما بيان فرما كه نزد خداوند چيست ؟ فرمود: قرآن را همان گونه كه نازل شده است قرائت كنيد و سخن ما را همان طور كه گفته ايم ، روايت كنيد و خداوند را به حالتى كه محتاج و نيازمند اوييد بخوانيد. (339)


340- توبه نصوح

در كتاب اصول كافى ، از كنانى نقل است كه چون امام صادق عليه السلام را از معناى اين آيه كه : اى مؤ منان ! به سوى خدا توبه كنيد؛ توبه اى نصوح ، پرسيد؟ امام در پاسخ فرمود: (يعنى ) بنده از گناه توبه كند و سپس بدان باز نگردد.(340)


341- غفلت از پرسش

شخصى در معيت امام صادق عليه السلام از آن جناب سؤ الاتى مى كرد تا وقتى به بازار مسگرها رسيدند، از امام سؤ ال كرد: مس چيست ؟ فرمود: نقره فاسد شده است و دوايى دارد كه چون آن را به مس زنند نقره خالص شود. سايل نپرسيد كه آن دوا چيست ، مترجم آلمانى خيلى به سايل عصبانى شده است كه چرا نپرسيدى دواى آن چيست ؟


342- سه خصلت سودمند پس از مرگ

از امام صادق عليه السلام نقل شد: پس از مرگ ، آدمى را اجرى نرسد مگر به سه خصلت : (اول ) صدقه اى كه در ايام حيات بنيان نهاده است و اين صدقه ، پس از مرگش همچنان جارى باشد و (دوم ) سنتى كه از خود بر جاى نهد و پس از مرگش همچنان بدان عمل شود، و (سه ديگر) فرزندى صالح از خود باقى گذارد كه برايش استغفار كند. (341)


343- زمان قبول توبه

حديثى است از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه مى فرمايد: خداوند توبه بنده را مادم كه غرغره نكرده است مى پذيرد. در اين جا مراد از غرغره ، هنگامى است كه مرگ فرا رسيده و روح در حال فيض ‍ است .(342)


344- بخيل بودن بر عمر

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به ابوذر در روايتى مى فرمايد: بر عمر خويش ، بيش از درهم و دينارت بخيل باش !


345- ياد مرگ

امام متقين ، قائد غير محجلين و امير مؤ منان مى فرمايد: اى بندگان خدا از مرگ و نزول آن بترسد و آماده شويد! زيرا مرگ امرى است بس عظيم ؛ چرا كه همراه مرگ يا شر ابدى است و خير ابدى . هيچ كس از شخص ‍ نيكوكار به بهشت ، و از بدكار به جهنم نزديك تر نيست . روح هيچ انسانى را بدنش جدا نمى شود، مگر آن كه خود مى داند به كجا مى رود؛ به سوى بهشت و يا به جهنم و آتش ؟ دشمن خداست و يا دوست او؟ اگر دوست خدا باشد، درهاى بهشت بر روى او گشوده مى شود و راهش براى او هموار مى گردد و به آنچه كه خدا براى دوستانش ، از فراغت بال و خلاصى از هر گونه سختى و رنج فراهم نموده است ، مى نگرد، و اگر دشمن خدا باشد، درهاى جهنم به روى او گشوده مى شود و راهش براى او هموار مى گردد و همه زشتى هاى آن را در برابر چشمان خود مى بيند. اى بندگان خدا! بدانيد كه در پشت اين روز، روز سخت و بزرگى است ؛ كه قعر آتش آن بس عميق و حرارت آن بسيار شديد، و عذابش هميشه تازه و تازيانه هايش از آهن و نوشيدنى آن از خون چرك آلوده است . عذاب آن آرام نگيرد و ساكنان آن نميرند. خانه اى است كه رحمت خدا در آن ، جاى ندارد و هيچ دعايى در آن اجابت نشود. (343)


346- برترين جهاد

امام امير المؤ منين على عليه السلام فرمود كه : حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم پاره اى از لشكر براى (جهاد با دشمن فرستاد)، چون باز گشتند رسول خدا بديشان گفت : خوش آمدند گروهى كه جهاد اصغر كردند و جهاد اكبر برايشان باقى است . گفته شد: اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست ؟ فرمود: جهاد نفس . سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: برترين جهاد آن است كه كسى با نفس خود كه در ميان دو پهلوى اوست جهاد كند. (344)


347- توبه از خويشتن

الهى ! همه از گناه توبه مى كنند، حسن را از خودش توبه بده ! (345)


348- يك ساعت به خود بپرداز!

فرمودند: حاج ميرزا حسين قاضى از شاگردان مرحوم ميرزاى شيرازى بود و چون از نزد ميرزا خواست خداحافظى كند و به تبريز برود، مرحوم ميرزا به او گفت : حالا كه مى روى شب و روزى يك ساعت به خود بپرداز! بعد از چندى كه مرحوم ميرزا از ديگران درباره مرحوم حاج ميرزا حسين قاضى حال پرسيد، در جواب گفتند: آقا آن يك ساعت تبديل به 24 ساعت شده كه همواره در مراقبت و حضور و عزلت بود. اما عزلتى كه : (346)


349- سلوك الى الله

يكى از كلمات دلنشين مرحوم حاج سيد على قاضى اين است كه : اگر انسان نصف عمر خود را در پيدا كردن كامل صرف كند جا دارد. آن كه مرحوم شيخ آقا بزرگ در حق مغفور له قاضى فرمود: فراءيته مستقيما فى سيرته نكته اى بسيار ارزشمند است ؛ چه عمل عمده در سلوك الى الله استقامت است ، نزول بركات و فيض اى الهى بر اقر استقامت است .

هرگز ميان حاضر و غايب شنيده اى
من در ميان جمع و دلم جاى ديگرى است
350- فضيلت خواندن سوره واقعه

رسول خدا (ص ) فرمود: من قراء سورة الواقعه كل ليلة لم تصبه فاقة اءبدا ؛ هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند، هيچ گاه تنگدستى به او روى نمى آورد. (347)